English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3299 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fair play <idiom> U عدالت ،مساوی ،عمل درست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unjust U بی عدالت
equitableness U عدالت
equanimity U عدالت
uprightness U عدالت
righteousness U عدالت
even handedness U عدالت
justice U عدالت
to d. justice U عدالت کردن
administration of justice U اجرای عدالت
administer justice U اجرای عدالت
tax equity U عدالت مالیاتی
in the name of justice U بنام عدالت
vertical equity U عدالت عمودی
righteously U از روی عدالت
immanent justice U عدالت طبیعی
to a justice U عدالت کردن
justness U حقانیت عدالت
laws U حقوق عدالت
law U حقوق عدالت
uprightaess U درستی راستی عدالت
to do one right U عدالت در باره کسی بجا اوردن
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
unijust U غیر عادلانه غیر منصفانه بی عدالت بی انصاف
identic U مساوی
squaring U مساوی
identical U مساوی
squares U مساوی
peel U مساوی
save off U مساوی
square U مساوی
peels U مساوی
plus/equals key U مساوی
squared U مساوی
draw U مساوی
equalise U مساوی
all square U مساوی
adequate U مساوی
ties U مساوی
tie U مساوی
equivalent U مساوی
hikiwate U مساوی
bracketed U مساوی
split U مساوی
all- U مساوی
all U مساوی
draws U مساوی
equivalents U مساوی
even <adj.> U مساوی
euqal U مساوی
no set U مساوی
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
to impinge on justice U از عدالت تجاوز کردن بیعدالتی کردن
equaling U برابر مساوی
equalling U برابر مساوی
equaled U برابر مساوی
equidistance U مسافت مساوی
equalled U برابر مساوی
On an equal footing. U بر پایه مساوی
equal U برابر مساوی
go halves <idiom> U تقسیم مساوی
equals U برابر مساوی
measure up <idiom> U مساوی بودن
equalises U مساوی کردن
equally <adv.> U به طور مساوی
equalised U مساوی کردن
paripassu U مساوی همدرجه
part U جزء مساوی
just as well <adv.> U به طور مساوی
adequate U مساوی ساختن
nonpareil U غیر مساوی
dead even U کاملا مساوی
moiety U قسمت مساوی
equalized U مساوی کردن
tie vote U اراء مساوی
even U تراز مساوی
equalising U مساوی کردن
equalize U مساوی کردن
equalizes U مساوی کردن
equalizing U مساوی کردن
stand-offs U مساوی یاهیچ به هیچ
equidistant U دارای مسافت مساوی
stand off U مساوی یاهیچ به هیچ
isotonic U دارای کشش مساوی
equate U برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equates U برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equiangular U دارای زوایای مساوی
stand-off U مساوی یاهیچ به هیچ
isodiametric U دارای ابعاد مساوی
isoelectric U دارای فشارالکتریکی مساوی
isodiametric U دارای قطر مساوی
three square U دارای سه ضلع مساوی
equaliser U امتیاز مساوی کننده
equated U برابرگرفتن مساوی پنداشتن
chronologer U مساوی است بازاقخگخمخلهسف
homographic U مساوی از حیث املاء
unesco (= united nations educational U ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
to add equals U اعداد مساوی را با هم جمع کردن
ana U ازهر کدام بمقدار مساوی
skittering U ماهیگیری با نخ و چوب به میزان مساوی
isodynamic U دارای نیروی مغناطیسی مساوی
even money U مبلغ مساوی در شرط بندی
like as we lie U طرفین دارای ضربات مساوی
equalizing U مساوی یاهم شکل کردن
isotonic U دارای اهنگ مساوی هم توان
deuce U مساوی در امتیاز 41 که به 61 ختم میشود
equals U : برابر شدن با مساوی بودن
equalises U مساوی یاهم شکل کردن
equalising U مساوی یاهم شکل کردن
equaled U : برابر شدن با مساوی بودن
equaling U : برابر شدن با مساوی بودن
equalize U مساوی یاهم شکل کردن
equalled U : برابر شدن با مساوی بودن
equalling U : برابر شدن با مساوی بودن
equalized U مساوی یاهم شکل کردن
equalizes U مساوی یاهم شکل کردن
tie-break U بهم خوردن وضع مساوی
equal U : برابر شدن با مساوی بودن
tie break U بهم خوردن وضع مساوی
equalised U مساوی یاهم شکل کردن
equally U بیک درجه بطور مساوی
spacing U در فواصل مساوی تقسیم بندی
equimolal U دارای غلظت ملکولی مساوی
aliquot U بدوقسمت مساوی تقسیم کردن
amortization U پرداخت بدهی به اقساط مساوی
equicaloric U دارای کالری و نیروی مساوی
coursed rubble masonry U سنگ بادبر با ارتفاع مساوی در یک رگ
tie-breaks U بهم خوردن وضع مساوی
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
furlongs U واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
furlong U واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
sou U مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
trisect U بسه بخش مساوی تقسیم کردن
neck and neck <idiom> U درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
sit on a lead U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
isochronal U همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
bifid U بوسیله شکاف بدو قسمت مساوی تقسیم شده
To swindle (fleece) someone . U سر بسر شدن ( مساوی درآمدن ؟ نه سود ونه زیان )
imparity U غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
halve U مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
halved U مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
neutral soil U خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
isallobar U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobaric U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
langley U واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
protons U هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
proton U هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
equalised U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalises U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizes U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalising U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalize U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalized U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizing U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
ballade U قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
eualize U مساوی کردن مانند کردن
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1i was rebelling now
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com